دیجیتال مارکتینگ چیست؟

خانه » دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

اندازه و مقیاس اینترنت بسیار زیاد و تقریباً غیرقابل درک است. اما اینترنت چیزی بیش از یک پناهگاه امن برای ویدیوهای شایان ستایش توله سگ ها و آموزش های نحوه جوشاندن آب است: این رویای بازاریابی هر شرکتی محقق می شود.

در یک پلتفرم واحد، شرکت ها می توانند با میلیون ها نفر ارتباط برقرار کنند و به آنها دسترسی پیدا کنند، با آنها ارتباط برقرار کنند و پیام خود را در میان آنها به اشتراک بگذارند.

دیجیتال مارکتینگ ابزاری ضروری برای هر کسب و کار با هر اندازه ای است. برای درک این ابزار قدرتمند این مقاله را تا آخر بخوانید.

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ همه تلاش های بازاریابی است که بر دستگاه های الکترونیکی و در بستر اینترنت متکی است.

دیجیتال مارکتینگ مجموعه فعالیت هایی است که یک شرکت (یا فرد) به صورت آنلاین برای جذب فرصت های تجاری جدید، ایجاد روابط و توسعه هویت برند انجام می دهد. دیجیتال مارکتینگ بسیار متنوع و پرکاربرد است.

حجم انبوه ابزارها، داده‌ها و کانال‌های موجود در اینترنت فرصت‌هایی را برای بازاریابان ایجاد می‌کند تا از طریق شخصی‌سازی، محتوای مؤثر را به افراد خاص ارائه دهند.

 

آیا به دنبال استراتژی تبلیغاتی مستقیم تری برای یک مخاطب خاص هستید که به رشد برند شما کمک کند؟

خوب، استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ مانند استفاده از ایمیل یا ارسال تبلیغات در گروه‌های رسانه‌های اجتماعی خاص، می‌توانند مخاطبان بسیار مناسبی را با پیامی متناسب با اهدافشان جذب کنند.

آیا مشتاقانه منتظر تبلیغات شرکت خود به بازار انبوه، جلب جذابیت و آگاهی از برند هستید؟

تبلیغات ویدیویی و تبلیغات معمولی در برنامه های کاربردی رسانه های اجتماعی و موتورهای جستجو باید برند شما را در مقابل میلیون ها نفر قرار دهد.

صرف نظر از نوع مخاطبی که می‌خواهید به آن دسترسی پیدا کنید و محصول شما چقدر جذاب است، می‌توانید به راحتی مخاطب مورد نظر خود را پیدا کنید.

بازاریابی ورودی در مقابل بازاریابی دیجیتال

اگرچه ممکن است گاهی اوقات عبارات «بازاریابی دیجیتال» و «بازاریابی ورودی» را به جای یکدیگر مشاهده کنید، ضروری است که درک کنید که آنها یکسان نیستند.

بازاریابی دیجیتال یک اصطلاح بسیار کلی تر است که برای هر تاکتیک بازاریابی شامل رسانه های دیجیتال، پلت فرم ها یا روش های ارتباطی اعمال می شود.

گفتنی است، بازاریابی درونگرا در واقع نوعی بازاریابی دیجیتال است، به خصوص در مقایسه با بازاریابی برونگرا.

بازاریابی برون‌گرا احتمالاً همان چیزی است که وقتی رویکرد بازاریابی سنتی‌تری را تصور می‌کنید به آن فکر می‌کنید. تاکتیک‌های بازاریابی را در نظر بگیرید که تلاش می‌کنند تا حد امکان به افراد بیشتری دسترسی پیدا کنند، صرف نظر از اینکه به محصول تبلیغ شده علاقه نشان داده‌اند یا خیر.

مثال‌ها شامل رویکردهای آفلاین مانند نمایشگاه‌های تجاری و تماس‌های سرد، و همچنین تاکتیک‌های آنلاین مانند تبلیغات بنری قدیمی و انفجارهای ایمیل بدون هدف است.

از سوی دیگر، بازاریابی درونگرا درباره استراتژی های متمرکزی است که برای دستیابی به مخاطب ایده آل از مشتریان بالقوه طراحی شده اند.

اینها افرادی هستند که یا علاقه فعالی به نوع محلول فروخته شده نشان داده اند یا با نقاط دردناکی که راه حل می تواند برطرف کند، دست و پنجه نرم می کنند

محتوای بازاریابی درونگرا به گونه ای طراحی شده است که برای این مخاطب مفید، سرگرم کننده یا ارزشمند باشد.

نمونه‌های معروف تکنیک‌های بازاریابی ورودی موثر شامل وبلاگ‌های موضوعی خاص، کتاب‌های الکترونیکی، ویدیوها، پست‌های رسانه‌های اجتماعی و سمینارهای مبتنی بر وب است.

چرا شرکت شما به بازاریابی دیجیتال نیاز دارد؟
همه افرادی که به شما گفته اند بازاریابی دیجیتال از زمان برش نان بهترین چیز است، اشتباه نمی کنند.

مکانی واحد که در آن می توانید به اطلاعات نامحدود، سرنخ ها و مشتریان بالقوه دسترسی داشته باشید، پیشنهادی است که هیچ کس نباید به آن توجه کند.

اگر از دیجیتال مارکتینگ استفاده نمی کنید، فضای بازاریابی فوق العاده پرسود را کنار می گذارید.

با این حال، مهم‌ترین دلیل برای اینکه چرا شرکت شما نیاز به استفاده از بازاریابی دیجیتال دارد، ساده است: اینترنت.

دنیای آنلاین به برندها این امکان را می دهد که با همه مشتریان و مشتریان احتمالی خود ارتباط برقرار کنند. حتی نیازی نیست در همان کشور باشید تا مردم خود را بیابید و درگیر کنید.

و این فناوری تلفن‌های ساده را که برای برقراری تماس طراحی شده بودند، به رایانه‌های واقعی با تمام دسترسی‌هایی که کاربر برای ارتباط با افراد دیگر نیاز دارد، تبدیل کرد. برنامه ها، ایمیل ها و وب سایت ها به معنای واقعی کلمه در کف دست آنها هستند.

تلفن‌های هوشمند بسیار محبوب هستند، به‌ویژه در میان نسل هزاره و نسل Z. با توجه به اینکه اپلیکیشن‌هایی مانند اینستاگرام، فیس‌بوک و اسنپ‌چت ساعت‌ها در روز به طول می‌انجامند، شرکت‌ها ارتباط مستقیمی با زندگی‌شان پیدا کرده‌اند.

فیس بوک یک سایت رسانه اجتماعی بسیار معروف است که بیش از 2 میلیارد کاربر دارد و یکی از گزینه های محبوب در بین شرکت ها برای بازاریابی محصولات خود است.

تبلیغات قبل از ویدیوها در فیس بوک پخش می شود، و همچنین دارای پست های حمایت شده است که در فید خبری همه ظاهر می شود.

اینستاگرام یکی دیگر از سایت‌های رسانه اجتماعی فوق‌العاده معروف و محبوب است که شرکت‌ها از آن برای بازاریابی در گروه‌های سنی گسترده استفاده می‌کنند.

اگرچه اینستاگرام بیشتر یک پلت فرم به اشتراک گذاری عکس و ویدیو است، اما شرکت ها هنوز هم می توانند از آن استفاده کرده و از آن بهره ببرند.

بهترین بخش در مورد وب‌سایت‌هایی مانند اینستاگرام و فیس‌بوک این است که همگی دارای سنی بسیار گسترده و جمعیتی هستند. بنابراین، در همان سایت، می توانید به مشتریانی که در سنین نوجوانی خود هستند یا مشتریانی که به سن بازنشستگی می رسند، دسترسی پیدا کنید.

با چنین دسترسی گسترده، تبلیغات برای شرکت ها اغلب مانند شلیک ماهی در یک بشکه است.

مزایای دیجیتال مارکتینگ
دیجیتال مارکتینگ یکی از قدرتمندترین ابزارهای بازاریابی برای هر شرکتی است. و برای اثبات حرف خود، در اینجا به برخی از مزایای استفاده از دیجیتال مارکتینگ اشاره می کنیم.

1. قابل اندازه گیری ترین شکل بازاریابی

بیایید با آنچه احتمالاً آشکارترین مزیت استفاده از بازاریابی دیجیتال است شروع کنیم: شما می توانید آن را پیگیری کنید.

همه ما می دانیم که تنها راه برای اطمینان از کارآمد بودن یک استراتژی بازاریابی، بررسی موفقیت آن در طول زمان است. از آنجایی که همه چیز در اینترنت بر اساس اعداد و الگوریتم‌ها اجرا می‌شود، به راحتی می‌توان متوجه شد که استراتژی بازاریابی چقدر مؤثر است.

اگرچه ممکن است این کار با رسانه های سنتی تر کمی دشوار باشد، اما اندازه گیری اثربخشی یک استراتژی با بازاریابی دیجیتال بسیار ساده است.

تجزیه و تحلیل بازاریابی دیجیتال، بازی های حدس زدن مربوط به اشکال سنتی بازاریابی را از بین می برد.

از طریق این تجزیه و تحلیل ها، می توانید در زمان واقعی تعداد افرادی که به پست ها یا تبلیغات شما نگاه می کنند، و همچنین تعداد کاربرانی که پست های شما را باز کرده اند، به همراه همه افرادی که پست شما را پاسخ داده اند، لایک کرده اند یا به اشتراک گذاشته اند، اندازه گیری کنید.

2. مقرون به صرفه ترین تکنیک بازاریابی

به غیر از اینکه می‌توانید تمام پست‌های خود را به همراه همه لایک‌ها، نظرات و اشتراک‌گذاری‌هایی که دریافت می‌کند، ردیابی کنید، مقرون‌به‌صرفه‌ترین تکنیک بازاریابی نیز هست.

 

اکنون توجه به این نکته مهم است که بازاریابی دیجیتال نسبتاً ارزان‌تر از اکثر اشکال سنتی بازاریابی است.

 

در حالی که زمانی بین شرکت‌های بزرگ و شرکت‌های کوچک‌تر از نظر تبلیغات و قرار گرفتن در معرض دید دیوار پرداخت وجود داشت، دیگر اینطور نیست. امروزه شرکت های کوچکتر می توانند توجه مردم را به خود جلب کنند که در غیر این صورت نمی توانستند.

 

رقابت با شرکت های بزرگتر برای فضای تبلیغاتی در اکثر اشکال بازاریابی سنتی برای کسب و کارهای کوچکتر تقریبا غیرممکن است.

 

این چیزی است که آنها می توانند با کمک بازاریابی دیجیتال پوشش دهند، زیرا می توانند با کمترین تلاش به مخاطب مورد علاقه خود دست یابند.

 

3. به شما امکان می دهد هر مخاطبی را انتخاب کنید

در مورد انتخاب مخاطبان خود، یکی دیگر از مزایای بزرگ دیجیتال مارکتینگ این است که می تواند به اندازه دلخواه شما خاص یا گسترده باشد.

می‌توانید گروه‌ها یا انجمن‌های خاصی را در وب‌سایت‌های رسانه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام یا ردیت پیدا کنید تا برای مخاطبان بسیار مناسب بازاریابی کنید.

شما همچنین می توانید از طریق تبلیغات اینترنتی یا پست های حمایت شده در فیس بوک و اینستاگرام برای مخاطبان بسیار گسترده بازاریابی کنید. مهم نیست که جمعیت هدف شما چه کسی باشد، مطمئناً آنها را از طریق بازاریابی دیجیتال پیدا خواهید کرد.

به غیر از بازاریابی مستقیم برای مخاطبان خود، می توانید از اینفلوئنسر مارکتینگ نیز استفاده کنید، که به شما امکان می دهد مستقیماً از طریق واسطه ها و چهره های آشنا وارد بازار خاصی شوید.

گاهی اوقات اینفلوئنسرها به حمایت حامیان مالی نیاز دارند و برای کمک به آنها، کاربران اغلب پیوندهایی را که ارائه می دهند دنبال می کنند.

علاوه بر این، به دست آوردن یک چهره قابل احترام در جامعه ای که از آن استفاده می کنید، می تواند باعث افزایش اعتماد به برند شما شود.

4. همه از قبل آنجا هستند

مشکل رایجی که مردم با اشکال سنتی بازاریابی با آن مواجه هستند این است که “آیا کسی آن را خواهد دید؟”

اجاره بیشتر مکان های شلوغ در شهر بسیار گران است. با بازاریابی دیجیتال، لازم نیست نگران چنین چیزی باشید.

با توجه به اینکه میلیاردها نفر روزانه از اینترنت و رسانه های اجتماعی استفاده می کنند، سوال این است که دیگر کسی آن را نخواهد دید، بلکه سوال این است که چه زمانی.

تبلیغات چاپی و سایر اشکال تبلیغات سنتی نیز محدودیتی برای دسترسی به افراد دارند.

مهم نیست که شبکه چقدر بزرگ باشد، محدودیتی برای تعداد افرادی که یک استراتژی بازاریابی سنتی می تواند به آنها متصل شود وجود دارد.

از سوی دیگر، استراتژی های دیجیتال مارکتینگ هیچ اوج نمایشی ندارند و می توانند همراه با خود شرکت رشد کنند.

5. مشتریان سفر خرید خود را از طریق اینترنت آغاز می کنند

مشتریان برای همه چیز از جمله گزینه های خرید و انتخاب هایشان به اینترنت وابسته هستند.

 

برای مشتریان بیشتر و بیشتر، سفر خرید با تحقیق و بینش در مورد محصول یا خدمات آغاز می شود. چه جایی بهتر از اینترنت برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد چیزی؟

 

از آنجایی که اصطلاح «گوگل آن» به بخش رایج زبان ما تبدیل شده است، اولین غریزه اکثر مردم جستجوی چیزی در اینترنت است.

 

مطالعه ای که توسط Bazaarvoice در سال 2018 منتشر شد، نشان داد که 82 درصد از دارندگان گوشی های هوشمند در مورد خریدهایی که در شرف انجام آن هستند به اینترنت مراجعه می کنند.

 

این هدف از طراحی یک استراتژی بازاریابی دیجیتال عالی است: شما می توانید پاسخی باشید که این افراد به دنبال آن هستند.

 

6. پیام را می توان سفارشی کرد

یکی دیگر از مزایای بزرگ دیجیتال مارکتینگ این است که این استراتژی به شما امکان می دهد پیام خود را برای عموم شخصی سازی کنید.

تبلیغات امروزی با قدیم فرق کرده است. در آن زمان، زمانی که می‌خواستید با خود عمومی صحبت کنید، به یک پیام عمومی نیاز داشتید که بتوان از آن در رسانه‌های جمعی مانند بیلبوردها، برنامه‌های تلویزیونی، آگهی‌ها و غیره استفاده کرد.

اگر تا پیش از این صحبت با مردم چندان مؤثر نبود، زمانی که با افراد مختلف از جنس، سن و علایق صحبت می کردید.

اکنون، می‌توانید گروه‌ها را با شباهت‌هایشان هدف قرار دهید، پیام را سفارشی کنید و آن را واقعی‌تر کنید و به آنها هدایت کنید.

بازاریابی ایمیلی، تبلیغات آنلاین، بازاریابی تخصصی: همه این استراتژی‌ها را می‌توان برای دستیابی به مخاطبی که می‌خواهید سفارشی کرد.

بهترین استراتژی های دیجیتال مارکتینگ

اکنون که درک بهتری از بازاریابی دیجیتال و اهمیت آن برای شرکت خود دارید، می‌توانیم به سراغ استراتژی‌های بازاریابی برویم.

 

انواع مختلفی از دیجیتال مارکتینگ وجود دارد که هدف هر کدام کمک به یک شرکت در زمینه خاصی است.

 

هر نوع هدف متفاوتی دارد و بر اساس کانال های خاصی است. ذکر این نکته بسیار مهم است که آنها متقابل نیستند.

 

هر شرکتی قبل از شروع بازاریابی خود باید یک استراتژی بازاریابی مناسب ارائه دهد.

 

یک استراتژی بازاریابی اغلب شامل انواع برنامه ریزی است، از جنبه مالی بازاریابی گرفته تا برنامه ریزی پیچیده تر نرم افزاری که آنها استفاده خواهند کرد.

 

یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ خوب می تواند کمک زیادی به جلب توجه شرکت شما و برندسازی آن کند.

 

انتخاب استراتژی دیجیتال مارکتینگ مناسب می‌تواند بسیار دشوار باشد، زیرا هر یک از آن‌ها کاربرد خاص خود را دارند و همچنین مضرات خود را دارند.

 

بنابراین، اگر می‌خواهید از بهترین استراتژی‌های بازاریابی استفاده کنید، در اینجا فهرستی از مؤثرترین استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال برای هر شرکتی آورده شده است.

#1. بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی

بازاریابی رسانه های اجتماعی احتمالاً محبوب ترین روند بازاریابی دیجیتال در نسل فعلی است. نادیده گرفتن نیروی محسوسی که رسانه های اجتماعی در دهه گذشته به آن تبدیل شده اند بسیار سخت است.

 

رسانه‌های اجتماعی سطح جدیدی از تعامل را فراهم می‌کنند که برندها می‌توانند از آن برای افزایش آگاهی از برند، ادراکات مثبت استفاده کنند و اگر همه چیز واقعاً خوب پیش رفت، حتی ویروسی شوند!

 

اپلیکیشن هایی مانند اسنپ چت و اینستاگرام به کاربران این امکان را می دهند تا با دوستان خود و حتی افراد مشهور ارتباط برقرار کنند. اما همچنین مکان بسیار خوبی برای برندها است تا محصولات و خدمات خود را به نمایش بگذارند و ببینند که هر دو پلتفرم به افرادی که ویدیوها یا عکس های کوتاه را به اشتراک می گذارند متکی هستند.

 

سایت‌های دیگری مانند Reddit به شدت به قدرت گروه‌هایی متکی هستند که دارای علایق مشترک هستند، و آن را به مکانی برای شرکت‌ها تبدیل می‌کند تا درباره درک فعلی مردم از برندهای خود بدانند و محتوا را منتشر کنند.

 

این پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی فقط از نظر آنچه بازاریابی رسانه‌های اجتماعی می‌تواند به دست آورد، سطح را خراش می‌دهند. با بیش از ۲ میلیارد نفر که از طریق پلتفرم هایی مانند فیس بوک به یکدیگر متصل هستند، رسانه های اجتماعی را نمی توان نادیده گرفت.

 

تقریباً هر شرکتی برای بازاریابی برند خود به رسانه های اجتماعی متکی است و دلیل خوبی هم دارد. به نقل از تاد هاوارد از بتسدا، “این فقط کار می کند.”

 

از آنجایی که رسانه‌های اجتماعی بسیار گسترده هستند و به پلتفرم‌های مختلف دیگر منشعب می‌شوند، نمی‌توان مطمئن بود که از کدام سایت رسانه اجتماعی استفاده کنیم.

 

قوانین کلی در فیسبوک که بزرگترین پلتفرم اجتماعی برای هر محصولی بدون در نظر گرفتن آن است، قرار می گیرد، در حالی که اینستاگرام فقط بر محتوای بصری متکی است و نوجوانان و جوانان بیشتری را جذب می کند.

 

بنابراین، حتی اگر بازاریابی به ندرت در مورد مطلق باشد، مطمئناً می‌توانیم بگوییم که اگر برندی دارید که جوانان را هدف قرار می‌دهد، باید در اینستاگرام حضور داشته باشید.

 

شبکه های اجتماعی بسیار بیشتری در اطراف وجود دارد: لینکدین بر تعاملات حرفه ای متمرکز است، TikTok یک رقیب کاملاً جدید است و همیشه یک شبکه جدید در گوشه و کنار وجود دارد.

 

“راز” موفقیت در بازاریابی رسانه های اجتماعی داشتن پیامی ارزشمند در شبکه اجتماعی مناسب و زنده نگه داشتن گفتگو با مخاطبان است.

این یک بستر ارتباطی دو طرفه است. و مردم عاشق چت کردن هستند.

#2. بازاریابی موتورهای جستجو (SEM)

یکی دیگر از استراتژی های بسیار محبوب بازاریابی دیجیتال، استفاده از بازاریابی موتورهای جستجو برای تبلیغ یک نام تجاری است.

 

SEM شکل خاصی از بازاریابی است که مستقیماً به افراد و آنچه که آنها به دنبال آن هستند پاسخ می دهد. این را می توان به دو روش انجام داد: خرید فضای تبلیغاتی در صفحه نتایج جستجو یا با SEO (بهینه سازی موتور جستجو).

 

هنگامی که از فضای تبلیغاتی استفاده می کنید، اساساً برای فضای تبلیغاتی در صفحات خاص به موتور جستجو – اغلب اوقات گوگل – پرداخت می کنید.

 

این بدان معنی است که صفحه شما به عنوان یک نتیجه جستجوی معمولی ظاهر نمی شود و به طور قابل توجهی با بقیه متفاوت است. این تکنیک برای رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک و اینستاگرام نیز اعمال می شود و می بینیم که چگونه هر دو به شدت به نوار جستجو متکی هستند.

 

از سوی دیگر، سئو یک روش ارگانیک برای جذب ترافیک بیشتر به وبلاگ یا سایت شما با ارائه محتوای مرتبط به عموم است که شک و تردید آنها را روشن می کند.

 

برای درک بهتر این مفهوم، از طریق این مقاله با ما همراه باشید.

 

#3. بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO)

سئو یک استراتژی بازاریابی دیجیتال بسیار قدرتمند است. این مجموعه ای از تکنیک هایی است که وبلاگ یا سایت شما را برای رتبه بهتر در موتورهای جستجو مانند گوگل و بینگ بهینه می کند.

این یکی از مهم‌ترین استراتژی‌هایی است که می‌توانید برای ایجاد اقتدار برای برند خود و افزایش سرنخ‌ها و مشتریان خود انجام دهید.

بزرگترین هدف سئو این است که محتوای شما را در موتورهای جستجو رتبه بندی کند و ترافیک ارگانیک دریافتی وبلاگ یا سایت شما را افزایش دهد. این در دنیایی که 90٪ از افرادی که در گوگل تحقیق می کنند، روی نتایجی که در صفحه اول موتور نشان داده شده است کلیک می کنند، بسیار مرتبط است.

و تکنیک بهینه سازی موتورهای جستجو یک مزیت بزرگ ارائه می دهد: بسیار ارزان تر از استراتژی های بازاریابی سنتی، مانند بیلبوردها و حتی تبلیغات آنلاین.

اگر محتوای مرتبطی بنویسید که به سوالات مخاطبان پاسخ دهد و در عین حال تجربه خوبی را در صفحه خود ارائه دهد، شانس خوبی برای رسیدن به بالای موتور جستجو دارید.

این به شرکت‌هایی که بودجه نسبتاً کمتری دارند اجازه می‌دهد همچنان رقابت کنند و در معرض دید خود قرار بگیرند.

#4. بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا همچنین یک راه عالی برای بازاریابی برای مخاطبان مورد نظر شما است.

این استراتژی مبتنی بر آموزش بازار نسبت به راه حلی است که شرکت شما ارائه می دهد. با استفاده از محتوای مرتبط، می توانید مشتریان و مشتریان احتمالی خود را با آموزش و جذب آنها افزایش دهید

به این ترتیب، آنها به شما اعتماد خواهند کرد و از برند شما حمایت می کنند و پیوند وفاداری بین برند و مشتری ایجاد می کنند.

در حالی که اکثر مردم فکر می کنند که محتوای نوشتاری تنها چیزی است که شرکت ها در بازاریابی محتوا از آن استفاده می کنند، حقیقت این است که انواع مختلفی از محتوا وجود دارد که می توانید برای بازاریابی دیجیتال از آنها استفاده کنید.

از آنجایی که تمام مخاطبان شما در عصر اطلاعات زندگی می کنند، روش های سنتی بازاریابی و تبلیغات مانند قبل موثر نیستند.

نقل قول های جذاب، تصاویر چشم نواز، و ویدیوهای فوق العاده دقیق از نام تجاری شما و شخصیت آن می توانند همان طور که شما می خواهید به آنها برسند.

#5. بازاریابی وابسته

بازاریابی وابسته نوعی بازاریابی است که در آن شرکت وابسته برای هر پستی که تبلیغ می کند کمیسیون دریافت می کند.

بنابراین یک شرکت وابسته ممکن است چندین پست ایجاد کند و برای هر یک از این پست ها بر اساس فروش هایی که ایجاد می کند، پرداختی دریافت کند.

هرکسی می تواند وابسته باشد: از مشتریان گرفته تا فروشندگان.

و اگر می‌خواهید استراتژی‌های متقاطع داشته باشید، می‌توانید با بازاریابی تأثیرگذار به بازاریابی وابسته بپیوندید. به این ترتیب با محبوبیت افرادی که برای عضویت در آنها دعوت کرده اید، مخاطبان جدیدی را به ارمغان خواهید آورد.

این اغلب گزینه ای است که شرکت ها به اینفلوئنسرهای کوچکتر مانند کانال های کوچکتر YouTube ارائه می دهند.

#6. وبلاگ

اگر بازاریابی دیجیتال را به عنوان راهی برای دستیابی به افراد بیشتر و تبدیل آنها به مشتری پذیرفته اید، می دانید که یک وب سایت ابزار مهمی برای این فرآیند است.

 

وبلاگ نویسی به وب سایت کمک می کند تا کار خود را انجام دهد. با ارسال مطالب مرتبط در وبلاگ خود و استفاده از کلمات کلیدی مناسب، وب سایت شما در هر موتور جستجو در رتبه بالاتری قرار می گیرد.

 

هرچه رتبه وب سایت بالاتر باشد، احتمال دیده شدن آن بیشتر می شود و ترافیک بیشتری خواهید داشت. این بدان معناست که وبلاگ نویسی تجاری به سئو کمک می کند.

 

ارائه محتوا از طریق وبلاگی که به سوالات مشتریان شما پاسخ می دهد و راه حل های واقعی ارائه می دهد، ترافیک را به سرنخ های واجد شرایط تبدیل می کنید.

 

با انجام این کار، شما در حال ایجاد رابطه با آن سرنخ ها و پرورش آنها در سفر مشتری هستید، که بعداً در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

 

شماره 7. بازاریابی ایمیلی

در حالی که هر یک از تاکتیک های بازاریابی ذکر شده دارای مزایای خود هستند، بازاریابی ایمیلی سلطان محتوا است و در مقایسه با سایر استراتژی های بازاریابی دیجیتال، بازگشت سرمایه بی نظیری را به ارمغان می آورد.

 

با استفاده از ایمیل مارکتینگ، می توانید با پیام های شخصی سازی شده که محتوا، محصول و برند شما را تبلیغ می کند، مشتریان را جذب و حفظ کنید.

 

علاوه بر این، می توانید مخاطبین را تقسیم بندی کنید و از تکنیک های شخصی سازی برای ارسال پیام های مهم به مشتریان خود استفاده کنید.

 

واقعیت این است که بازاریابی ایمیلی موثر و مقرون به صرفه است. علاوه بر این، این ابزار باورنکردنی است که به شما امکان می دهد نتایج کمپین های خود را اندازه گیری کنید.

 

#8. اتوماسیون بازاریابی

اتوماسیون بازاریابی، کلید افزایش مقیاس تولید بازاریابی شما است. با استفاده از نرم افزار اتوماسیون بازاریابی، بخش شما می تواند کارهای اساسی را خودکار کرده و گردش کار خود را بهینه کند.

بازاریابی ایمیلی، ارسال در رسانه های اجتماعی، تولید سرنخ، گردش کار پرورش سرنخ و تجزیه و تحلیل معیارها همگی با یک نرم افزار اتوماسیون بازاریابی قابل انجام هستند.

با کار با این ابزارها، تیم شما قادر خواهد بود فروش و سرنخ را افزایش دهد و همچنین هزینه جذب مشتری را کاهش دهد.

همه اینها در حالی که اطلاعات بیشتری در مورد مشتریان و مشتریان بالقوه خود دارید، تمام مراحل سفر خریدار را ترسیم می کنید و زمان بیشتری برای فکر کردن به استراتژی بازاریابی خود به جای انجام کارهای دستی دارید.

9. بازاریابی درونگرا
بازاریابی ورودی شاید یکی از حیاتی ترین و مرتبط ترین استراتژی های بازاریابی دیجیتال امروزی باشد، بنابراین بسیار مهم است که آن را بخشی از رویکرد مداوم خود قرار دهید.

به عنوان یک روش، چیزی فراتر از هدایت ترافیک به وب سایت شما و ایجاد سرنخ است. این واقعاً در مورد ایجاد ارتباطات واقعی با مشتریان بالقوه شما و ایجاد روابط طولانی مدت قوی با آنها است.

شما این کار را با ایجاد محتوا و ارائه بینش‌هایی انجام می‌دهید که ارزش واقعی را به مخاطبان هدف شما ارائه می‌کند.

و چگونه ارزش ارائه می کنید؟ به یکی از سه روش زیر (یا هر ترکیبی از آنها).

جذب: مخاطبان خود را با ایجاد محتوا و شروع گفتگوهایی که شما را به عنوان یک مرجع قابل اعتماد در حوزه کاری خود معرفی می کند، به سمت خود بیاورید.
کمک: به مخاطبان خود راه حل هایی ارائه دهید که مستقیماً به مهم ترین نقاط درد آنها می پردازد یا به سؤالاتی که در مورد یک موضوع دارند پاسخ می دهد.
توانمندسازی: به مخاطبان خود حمایت دلسوزانه ای در سطح قدرت بدهید که به آنها کمک می کند تصمیمات خرید محکمی بگیرند و آنها را به عنوان مصرف کننده توانمند می کند.
هنگامی که شما به عنوان یک بازاریاب یا نماینده برند، آنچه را که مصرف کننده به آن نیاز دارد در قالب اطلاعات مفید، کمک واقعی و ارتباط معتبر می دهید، احتمال خرید از شما بسیار زیاد است.

به این ترتیب، بازاریابی درونگرا به برند شما کمک می کند تا شتاب جدی ایجاد کند.

شماره 10. پرداخت به ازای کلیک (PPC)
تبلیغات پرداخت به ازای کلیک (PPC) برای مدت طولانی و با دلایل موجه یکی از پایه های اصلی بازاریابی دیجیتال بوده است.

هنگامی که به درستی مورد توجه قرار گیرد، در هدایت ترافیک با کیفیت بالا به وب سایت شما و ایجاد سرنخ هایی که به احتمال زیاد تبدیل می شوند بسیار موثر است.

امروزه تبلیغات PPC – تبلیغات پولی که برای همراهی با انواع تجربیات وب طراحی شده اند – می توانند چند شکل مختلف داشته باشند.

یکی از مواردی که احتمالا بیشتر با آن آشنا هستید، تبلیغات پولی است که در بالای نتایج جستجوی گوگل ظاهر می شود. با این حال، تبلیغاتی که قبل از ویدیوهای یوتیوب، در برنامه های تلفن همراه و غیره ظاهر می شوند نیز از مدل PPC پیروی می کنند.

یکی از مهمترین مزایای PPC این است که به راحتی می توانید کمپین خود را متناسب با بودجه فعلی خود مقیاس کنید، زیرا فقط زمانی پرداخت می کنید که شخصی روی یک تبلیغ کلیک کند.

با این حال، هزینه واقعی یک کمپین خاص می تواند از پروژه ای به پروژه دیگر بسیار متفاوت باشد.

هزینه اجرای یک تبلیغ خاص عمدتاً به رقابتی بودن کلمات کلیدی انتخابی شما بستگی دارد، زیرا باید برای عبارات کلیدی مورد نظر خود پیشنهاد قیمت بدهید.

اما PPC به عنوان یک رشته بازاریابی دیجیتال بسیار انعطاف پذیر است. شما می توانید مشتریانی را که در هر نقطه از جهان قرار دارند، از جمله مشتریان محلی که می خواهید از طریق درهای یک تجارت آجر و ملات جذب کنید، هدف قرار دهید.

شماره 12. تبلیغات بومی

تبلیغات بومی، تبلیغات پولی است که به قدری با طراحی رسانه یا وب سایت اطراف هماهنگ می شود که به نظر می رسد بخشی از تجربه است.

 

در نظر بگیرید که تبلیغاتی که هنگام پیمایش در فیدهای رسانه‌های اجتماعی خود مشاهده می‌کنید، درست مانند بقیه پست‌ها در مقابل اینکه چگونه یک بنر تبلیغاتی قدیمی در یک وب‌سایت به‌عنوان چیزی که کاملاً به آن تعلق ندارد، ظاهر می‌شود.

 

در حالی که تبلیغات آنلاین سنتی می‌تواند برای تجربه کاربری افراد آزاردهنده و مخرب باشد، تبلیغات بومی به خوبی با جریان تحریریه محتوای اطراف آن ترکیب می‌شود.

 

قرار دادن مخاطب در معرض تبلیغات را آسان‌تر می‌کند، بدون اینکه احساس کند در مورد آنها مداخله شده است یا از طریق دیگری قطع شده است.

 

مانند سایر اشکال تبلیغات پولی، تبلیغات بومی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. یکی از محبوب‌ترین و مؤثرترین گزینه‌ها، تبلیغات درون فید است که به عنوان بخشی از جریان اخبار در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک، توییتر، لینکدین و اینستاگرام ظاهر می‌شود.

 

با این حال، تبلیغات بومی همچنین می توانند به عنوان پیشنهاد محتوا در انتهای مقالات و لیست های تبلیغ شده در SERP یا در نوارهای جانبی ظاهر شوند.

 

شماره 13. روابط عمومی آنلاین

همچنین به عنوان روابط عمومی دیجیتال شناخته می شود، روابط عمومی آنلاین یک تاکتیک بازاریابی دیجیتال است که بر توزیع محتوای منتخب در رسانه های منتخب متمرکز است.

 

ایده این است که پوشش یک نام تجاری، شرکت، محصول یا خدمات را افزایش داده و کاتالوگ آن برند را از بک لینک های با کیفیت بالا بسازیم.

 

هنگامی که در مورد یک نام تجاری به صورت آنلاین صحبت می شود و به آن لینک می شود، به ویژه توسط منابع خبری قابل اعتماد و مقامات با کیفیت بالا، این سیگنالی برای موتورهای جستجو است که مرتبط است و ارزش جدی گرفتن دارد.

 

یک کمپین عالی روابط عمومی آنلاین همچنین برای ایجاد آگاهی از برند و افزایش احتمال خرید مصرف کننده از آن برند در آینده، معجزه می کند.

 

روابط عمومی آنلاین از چندین جنبه اساسی با روابط عمومی سنتی متفاوت است. روابط عمومی سنتی معمولاً از قالب‌های استاندارد رسانه‌ای مانند رادیو، تلویزیون و چاپ استفاده می‌کند تا در مورد یک برند اطلاعاتی را منتشر کند و مردم درباره آن صحبت کنند.

 

از آنجایی که این روش‌ها نسبت به جایگزین‌های آنلاین کمتر هدفمند هستند، مشاهده نتیجه مطلوب ممکن است بیشتر طول بکشد.

 

تاکتیک‌های روابط عمومی آنلاین بیشتر متمرکز هستند و از محتوای ایجاد شده ویژه (مانند اینفوگرافیک، ویدیو، مقاله و محتوای تعاملی) برای دستیابی به مخاطبان خاص استفاده می‌کنند.

 

نتایج معمولاً سریع‌تر ظاهر می‌شوند و به لطف معیارهای بسیار دقیق و ابزارهای کاربرپسند، اندازه‌گیری پیشرفت بسیار آسان‌تر است.

چگونه بازاریابی دیجیتال انجام دهیم
ایجاد یک استراتژی بازاریابی دیجیتال موثر در دنیای امروزی که به طور فزاینده ای مبتنی بر وب است، فقط یک امر ضروری نیست. انجام این کار آسان‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنید، حتی اگر کاملاً تازه وارد بازی شده باشید.

در اینجا نگاهی به نحوه شروع است.

1. اهداف و مقاصد روشنی را تعیین کنید
بدون یک هدف مشخص، یک استراتژی بازاریابی دیجیتال چیزی نیست جز شلیک در تاریکی که ممکن است به هدف برخورد کند یا نکند.

بنابراین سفر خود را با فهمیدن اهداف خود آغاز کنید، زیرا آنها کانون تمام تلاش های آینده شما خواهند بود.

به خاطر داشته باشید که اهداف محکم هرگز مبهم نیستند. آنها نه تنها قابل دسترس و خاص هستند، بلکه قابل اندازه گیری هستند.

در غیر این صورت، هرگز نمی توانید مطمئن باشید که حتی به سمت هدف خود پیشرفت کرده اید، چه رسد به اینکه به آن رسیده اید.

2. پرسونای مشتری خود را بسازید
در گذشته، تمام چیزی که یک بازاریاب دیجیتال واقعاً برای ایجاد یک کمپین قوی نیاز داشت، اطلاعات کافی و جمع‌آوری داده‌های مربوط به جمعیت هدف خود بود. (به جزئیاتی مانند سن، جنسیت، مکان، علایق یا حرفه فکر کنید.)

اما این روزها، استراتژی شما واقعاً کامل نیست مگر اینکه مجموعه‌ای از شخصیت‌های خریدار را در گوشه خود داشته باشید.

شخصیت های خریدار هویت های نیمه تخیلی هستند که نماینده یک یا چند مشتری مورد نظر شما هستند.

آنها کار را برای بازاریابان آسان‌تر می‌کنند تا خود را به جای مشتریان قرار دهند و بهتر است با مصاحبه با اعضای واقعی گروه هدف ایجاد شوند.

3. تحقیقات مداوم کلمات کلیدی را انجام دهید
تحقیقات مداوم کلمات کلیدی در قلب هر کمپین بازاریابی دیجیتال خوب است.

به این صورت است که می‌دانید مخاطبان هدف شما چه چیزی را در خارج از کشور جستجو می‌کنند، بنابراین به طور طبیعی کلید کسب رتبه برتر در گوگل، بینگ و بقیه موتورهای جستجو است.

تحقیق کلمات کلیدی نیز بخش مهمی از بهینه سازی کمپین بازاریابی رسانه های اجتماعی شما است.

فرآیند را با انتخاب یک ابزار تحقیق کلمه کلیدی که برای شما جذاب است و ایجاد یک لیست در حال اجرا از گزینه ها شروع کنید. هم کلمات کلیدی با عملکرد بالا و هم جایگزین های هوشمندانه دم بلند را برای گسترش دسترسی بالقوه خود در نظر بگیرید.

4. ایجاد و نگهداری یک وبلاگ
امروزه بازاریابی محتوا یکی از مهمترین جنبه های بازاریابی دیجیتال است و وبلاگ یکی از موثرترین ابزارهایی است که می توانید در گوشه خود داشته باشید.

افزودن یک وبلاگ به وب سایت شرکت شما راهی عالی برای تقویت سئو سایت و جذب مشتریان علاقه مند به سایت خود در وهله اول به شما می دهد.

برنامه ای برای تولید محتوا برای وبلاگ خود تنظیم کنید و به آن پایبند باشید تا مخاطبان شما بدانند چه زمانی باید از شما محتوای جدید انتظار داشته باشند.

وبلاگ خود را با محتوایی پر کنید که دموگرافیک هدف شما مفید، مفید، سرگرم کننده یا فقط جالب باشد.

به اخبار صنعت و پاسخ به سوالات مهمی که ممکن است خریدار محصولاتی مانند شما داشته باشد فکر کنید.

5. تنوع را با رویکرد همه کانالی اضافه کنید
این روزها رقابت شدید است، بنابراین بسیار مهم است که خلاقیت خود را به کار بگیرید تا مواد بازاریابی خود را منحصر به فرد، جذاب و هیجان انگیز کنید.

با استفاده از رویکرد همه‌کانالی در بازاریابی دیجیتال نوآوری کنید، بیاموزید که مخاطبان هدف شما بیشترین زمان را در کجا می‌گذرانند و هر کجا که هستند با آنها ملاقات کنید.

و اگرچه محتوای مکتوب هنوز هم ستون اصلی تلاش برای تولید محتوای خوب است، اما این روزها تنها چیزی نیست که نتیجه دهد.

مصرف‌کنندگان مدرن به تصاویر پویا و گزینه‌های محتوای تعاملی هیجان‌انگیز پاسخ می‌دهند، بنابراین مطمئن شوید که گزینه‌هایی مانند اینفوگرافیک، ویدیو، تصاویر سطح حرفه‌ای، طرح‌های چشم‌نواز و غیره را در نظر بگیرید.

برای تنوع بخشیدن به استراتژی های بازاریابی خود نیز آماده باشید، به خصوص زمانی که به دنبال استفاده از اطلاعات جمعیتی جدید هستید.

مطالب بازاریابی پرانرژی، هوشمندانه و محتوای مفید و به موقع که با علایق و نگرانی های فعلی بازار همخوانی دارد، برای دستیابی به اهداف بازاریابی و رشد پایگاه مشتری شما بسیار مهم است.

6. بهینه سازی برای موبایل

یکی دیگر از عوامل مهمی که باید هنگام تنظیم یک کمپین بازاریابی دیجیتال در نظر داشت، این است که امروزه استفاده از فناوری تلفن همراه چقدر رایج است.

 

دستگاه های تلفن همراه دیگر فقط مواردی نیستند که مردم گهگاه برای خرید، مصرف محتوا یا جستجوی اطلاعات از آنها استفاده می کنند.

 

طبق تحقیقات Dynamic Yield، 76 درصد از مصرف کنندگان مدرن می گویند که خرید از طریق تلفن همراه را ترجیح می دهند زیرا باعث صرفه جویی در وقت آنها می شود.

 

این بدان معناست که اگر وب سایت و محتوای شما برای استفاده از تلفن همراه بهینه نشده باشد، کسب و کار بالقوه زیادی را از دست خواهید داد.

 

بنابراین اگر سایت شما برای موبایل بهینه نشده است، آن را در اسرع وقت تغییر دهید. و اگر بهینه شده است، به طراحی وب پاسخگوی تلفن همراه فعلی خود، الگوهای ایمیل مراجعه کنید و غیره بروید تا مطمئن شوید که مطابق با آخرین استانداردها هستند.

 

7. خود را در دسترس مشتریان خود قرار دهید

دیگر کافی نیست یک صفحه تماس با آدرس ایمیل و شماره تلفن خود را به وب سایت خود اضافه کنید و هر روز با آن تماس بگیرید.

 

مصرف کنندگان امروزی انتظار دارند ارتباط صمیمانه تری با شرکت هایی که با آنها تجارت می کنند داشته باشند.

 

مشتریان شما باید احساس کنند که شما نه تنها در دسترس هستید، بلکه واقعاً در دسترس هستید، و برآورده کردن این انتظار حیاتی است.

 

مطمئن شوید که صفحه تماس وب سایت شما کامل است و به راحتی پیدا می شود. صفحات فرود شما باید واضح، مختصر و عاری از هرگونه درخواست اطلاعات غیر ضروری باشد.

 

فراخوان ها برای اقدام باید بسیار قابل مشاهده و شفاف باشند. تضمین کنید که مشتریان شما می‌دانند که می‌توانند در رسانه‌های اجتماعی نیز با شما ارتباط برقرار کنند و همیشه به سؤالات، نظرات و پیام‌ها به موقع پاسخ دهند.

 

8. خود را از رقبا متمایز کنید

اگرچه بازار دیجیتال مملو از فرصت‌هایی برای شرکت‌های بزرگ است تا با مخاطبان مناسب ارتباط برقرار کنند، رقابت زیادی نیز در آن وجود دارد.

 

و رقبای شما بیشتر از آنچه فکر می کنید با شما مشترک هستند. آنها در حال فروش محصولات مشابه با نقاط فروش مشابه هستند، و مطمئناً به دنبال فروش به همان جمعیتی هستند که شما هستید.

 

اگر از بقیه افراد متمایز نیستید، مطمئناً در این اختلاط گم خواهید شد.

 

بنابراین در نظر بگیرید که چه چیزی شرکت شما را متفاوت می کند. شاید تنوع بیشتری در کاتالوگ خود نسبت به رقبای خود ارائه دهید.

شاید محصولات شما نسبت به هر چیز دیگری قابل اعتمادتر، کارآمدتر یا برای نوع خاصی از مشتری مناسب تر باشند.

برای تأیید عوامل متمایز کننده خود و تبدیل آنها به کانون کمپین بازاریابی دیجیتال خود، تحقیق کنید.

خلاق باشید، شخصی باشید و همیشه چشمان خود را برای راه هایی باز نگه دارید که می توانید در سطح عمیق تری با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید.

9. نتایج خود را پیگیری کنید
هیچ کمپین دیجیتال مارکتینگ بدون برنامه ریزی دقیق برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها کامل نمی شود، بنابراین مطمئن شوید که پیشرفت خود را به طور مداوم زیر نظر داشته باشید.

هر چه زودتر بتوانید تعیین کنید که آیا یک رویکرد کار می کند یا خیر، زودتر می توانید هر چیزی را که آنطور که باید کار نمی کند اصلاح کنید.

موفقیت ها را جشن بگیرید، اما از شکست ها درس بگیرید. و فراموش نکنید که بازخورد مشتری را به عنوان بخشی از فرآیند خود جمع آوری کرده و در نظر بگیرید.

در نهایت، پاسخ‌های مشتریان شما به تلاش‌های بازاریابی شما گویای این است که آیا واقعاً کار می‌کنند یا خیر.

یک بازاریاب دیجیتال چه کاری انجام می دهد
حتی اگر دیجیتال مارکتینگ در تئوری آسان به نظر برسد، بسیار پیچیده است و به دانش و همچنین تجربه زیادی نیاز دارد.

اگر احساس می کنید نیاز به یادگیری نکات و نکات بازاریابی دیجیتال برای شما بسیار زیاد است، ممکن است استخدام یک بازاریاب دیجیتال همان چیزی باشد که به آن نیاز دارید.

یک بازاریاب دیجیتال – یا یک مدیر بازاریابی دیجیتال – مسئول ایجاد یک استراتژی بازاریابی و همچنین پیاده سازی و مدیریت آن است.

این بازاریابان تجربیات زیادی در زمینه های مربوطه خود دارند و می توانند تعداد قابل توجهی از سرنخ ها یا مشتریان را به کسب و کار شما بیاورند.

آنها از آموزش و تجربه استفاده می کنند تا مناسب ترین کانال های بازاریابی را برای تبلیغ برند و محصولات شما پیدا کنند.

به بیان ساده، یک بازاریاب دیجیتال مسئول موفقیت کمپین دیجیتال مارکتینگ شما است.

آنها به اهداف کمپین دست می یابند و در عین حال محدودیت های بودجه و سایر جنبه های مهم کسب و کار را در نظر می گیرند.

آنها همچنین از دانش و تجربه خود برای تصمیم گیری بهترین استراتژی برای تبلیغ یک برند یا محصول خاص استفاده می کنند.

اگرچه یک مدیر بازاریابی در شرایط خاص می تواند کاملاً نجات دهنده باشد، اما هر مدیر بازاریابی ممکن است بداند که چه کاری انجام می دهد.

بنابراین اگر به دنبال برون سپاری دیجیتال مارکتینگ خود هستید، در اینجا چند نکته در مورد آنچه که در یک مدیر بازاریابی مناسب باید جستجو کنید، آورده شده است.

در یک مدیر بازاریابی دیجیتال خوب به دنبال چه چیزی باشید

بازاریابی دیجیتال می تواند بسیار چالش برانگیز باشد، به خصوص زمانی که شما در کل این موضوع تازه کار هستید.

 

شما می توانید از طریق منابع، دوره ها و آموزش های آنلاین چیزهای زیادی در مورد بازاریابی دیجیتال بیاموزید، اما هیچ چیز با تجربه و دانشی که یک متخصص متعهد دارد مطابقت ندارد.

 

مدیران بازاریابی حرفه‌ای می‌بینند که استراتژی شما با کمترین هزینه در کل موفقیت‌آمیز است.

 

با این حال، شما نمی توانید فقط فردی را انتخاب کنید که ادعا می کند در بازاریابی دیجیتال متخصص است، به همین دلیل است که باید دقیقا بدانید که در یک بازاریاب دیجیتال خوب به دنبال چه چیزی باشید.

 

در اینجا ویژگی هایی وجود دارد که برای یک بازاریاب دیجیتال عالی ایجاد می کند:

 

 

می تواند به طور موثر از تجزیه و تحلیل و داده ها استفاده کند

یکی از ویژگی های اصلی یک بازاریاب دیجیتال خوب این است که می تواند از داده های کمی مختلف به نفع خود استفاده کند.

 

از آنجایی که اینترنت کاملاً مبتنی بر اعداد و الگوریتم ها است، یک بازاریاب دیجیتال خوب نتایج استراتژی خود را دنبال می کند.

 

این بدان معنی است که آنها می توانند به طور فعال موفقیت استراتژی بازاریابی خود را دنبال کنند و بر اساس آن تغییراتی ایجاد کنند.

 

به عبارت دیگر، با پیگیری عملکرد استراتژی است که بازاریابان دیجیتال داده‌ها را به نفع خود جمع‌آوری می‌کنند و به آنها اجازه می‌دهند تا تصمیمات آگاهانه بگیرند.

 

 

رهبران واقعی هستند

بازاریابان دیجیتال بسیار بیشتر از مدیران کمپین بازاریابی دیجیتال شما هستند. آنها به تنهایی رهبران مناسبی هستند

از آنجایی که آنها کل یک تیم بازاریابی را رهبری خواهند کرد، باید مهارت های رهبری مناسب و همچنین شرایط لازم برای رهبری تیم شما را داشته باشند.

مهمتر از همه، آنها باید بتوانند ایده های خود را به وضوح با بقیه اعضای تیم به اشتراک بگذارند.

آنها باید با درک و همدردی با مشکلاتی که ممکن است اعضای تیم خود با آن مواجه شوند، در غلبه بر چنین مسائلی به آنها کمک کنند.

در نهایت، با تعیین اهداف ملموس و اتخاذ تصمیمات معقول و منصفانه، آنها باید بتوانند به راحتی برند شما را به موثرترین روش تبلیغ کنند.

چه نوع محتوایی برای هر مرحله از سفر خریدار بهتر است

سفر خریدار، فرآیند تحقیقاتی فعالی است که خریدار بالقوه طی می کند و منجر به خرید می شود.

 

آنها را در چهار مرحله دنبال می کند: آگاهی از یک نیاز، در نظر گرفتن راه حل های مختلف برای برآوردن آن نیاز، تصمیم گیری بین راه حل های مختلف و وفادار شدن به یک برند.

 

سفر خریدار فرآیندی بسیار پیچیده و پر از شک و تردید و دردسرهای زیادی برای مشتری است.

برای کمک به مشتریان خود در تصمیم‌گیری آگاهانه‌تر در هر مرحله از سفر خریدار، در اینجا یک راهنمای کوچک برای محتوای مرتبط و جذاب در هر یک از مراحل وجود دارد.

مراحل سفر خریدار

برای درک بهتر انواع مختلف محتوایی که باید در هر مرحله از سفر خریدار استفاده کنید، به هر مرحله از آن و راه حلی که می توانید استفاده کنید می پردازیم.

اطلاع

آگاهی اولین قدم در سفر هر خریدار است، زیرا آنها شروع به شناسایی مشکلی که با آن روبرو هستند و راه حل های ممکن برای آن می کنند.

 

این مرحله اغلب شامل تحقیقات گسترده توسط مشتری می شود، زیرا آنها کاملاً مطمئن نیستند که چه می خواهند.

 

بنابراین، اینجا جایی است که شما وارد عمل می شوید تا به آنها کمک کنید تصمیم بسیار هوشمندانه تری بگیرند.

 

از آنجایی که مشتریان شما در حال تحقیق در مورد مشکل هستند، به محتوایی نیاز دارند که دقیق باشد و به آنها کمک کند تا موقعیت خود را بهتر درک کنند.

 

می‌توانید این اطلاعات را از طریق پست‌های مختلف رسانه‌های اجتماعی، مطالعات تحقیقاتی، کتاب‌های الکترونیکی، و حتی پست‌های وبلاگ و موارد دیگر در اختیار آنها قرار دهید.

 

البته اولویت شما در هر یک از این موارد باید اطلاع رسانی به مشتریان از وضعیت آنها باشد نه اینکه محصول یا خدمات خود را بفروشید.

 

شما باید این تصور را ایجاد کنید که واقعاً به مخاطبان خود اهمیت می دهید و این محتوا کمتر شبیه بازاریابی یک محصول و بیشتر شبیه محتوای اطلاعاتی است.

 

 

توجه

در نظر گرفتن گام بعدی در سفر خریدار است و تا به حال آنها به خریدارانی رسیده اند که راه حل مشکل خود را می دانند.

 

این بدان معناست که آنها اکنون به دنبال فروشندگانی هستند که بتوانند راه حل هایی برای آنها ارائه دهند. در این حالت، خریدار ممکن است از شرکت شما اطلاع داشته باشد اما به دنبال گزینه های دیگر باشد یا اصلا شرکت شما را نشناسد.

 

برای خریدارانی که وارد مرحله بررسی شده اند، باید دیدگاه محتوا و همچنین نوع محتوایی را که برای آنها ارسال می کنید تغییر دهید.

در حالی که در مرحله آگاهی به افرادی اشاره می‌کردید که چیز زیادی یا چیزی درباره منبع منبع نمی‌دانستند، در اینجا مخاطبان هدف شما می‌دانند که چه می‌خواهند و اکنون به دنبال فرصت‌های بالقوه هستند.

برای توضیح بهترین گزینه ها باید از فیلم ها، مقالات مقایسه، مطالعات موردی و راهنمای متخصص استفاده کنید.

تصمیم گیری

زمان آن رسیده است. این مشتریان اکنون پس از انجام تحقیقات فراوان در مورد کاربرد آن و موارد دیگر، مایل به خرید یک محصول هستند.

اما اکنون آنها فقط به محصولات نگاه نمی کنند. آنها به دنبال شرکت ها و برندهایی هستند که مایل به ارائه آنچه می خواهند باشند.

در اینجا می توانید رویکرد تبلیغاتی بیشتری برای مشتریان خود در نظر بگیرید تا آنها بتوانند محصولات شما را خریداری کنند.

شما باید از محتوایی استفاده کنید که کاملاً نشان دهنده برند شما و شخصیت اطراف آن باشد.

محتوایی که با این مرحله خاص در سفر خریدار به خوبی کار می کند، توصیفات، مقایسه محصول، نمایش محصول و حتی بررسی محصول است.

این نوع محتواها می توانند در متقاعد کردن مخاطبان شما برای دریافت محصول شما به دلیل نقطه فروش منحصر به فرد آن بسیار موثر باشند.

وفاداری

هنگامی که مشتری محصولی را از شما خریداری می کند، این یک برد بزرگ است، به خصوص با وجود تمام رقابت در بازار. با این حال، بازاریابی شما برای آنها به معاملات آنها ختم نمی شود.

 

در واقع، این شروع نوع جدیدی از بازاریابی محتوایی است که آنها را ترغیب می کند که برگردند و خرید دیگری انجام دهند.

 

درست است که برخی از کسب و کارها مشتریان قدیمی خود را پیگیری نمی کنند، اما اینها اغلب شرکت های بزرگتری مانند آمازون یا استیم هستند.

 

این شرکت های بزرگتر چنین حضور غالبی در بازار دارند. اغلب برای مشتریان راحت تر است که منحصراً از آنجا خرید کنند.

 

از سوی دیگر، شرکت‌های کوچکتر باید به این تکنیک‌های بازاریابی تکیه کنند تا مطمئن شوند که مشتریان قدیمی‌تر خود به خرید باز می‌گردند.

 

علاوه بر این، حفظ ارتباط با مشتریان خود پس از خرید اولیه، راهی عالی برای نشان دادن اهمیت شماست.

 

این مراقبت می تواند باعث ایجاد وفاداری در بین خریداران شود و آنها را مجبور به خرج کردن در سایت شما کند.

 

نمونه های بازاریابی دیجیتال

طبیعتاً همه کمپین های بازاریابی دیجیتال برابر نیستند. برخی صرفاً کار را انجام می دهند، در حالی که برخی دیگر کاملاً آن را از پارک بیرون می اندازند.

در اینجا نگاهی به یک نمونه استثنایی فوق العاده از بازاریابی می پردازیم:

National Geographic

نشنال جئوگرافیک نقاط قوت خود را می شناسد و از راه هایی مانند رسانه های اجتماعی استفاده می کند تا از آنها به نفع خود استفاده کند.

به عنوان مثال، نشنال جئوگرافیک به لطف تصاویر زیبا و نگاه دنیوی خود به رویدادهای جاری، در اینستاگرام حضور کاملاً خوبی پیدا کرده است.

با بیش از 200 میلیون دنبال کننده، حساب کاربری آن نمونه ای درخشان از چگونگی تبدیل حضور رایگان در رسانه های اجتماعی به یک دارایی با ارزش بازاریابی دیجیتال است.

چگونه شرکت های B2B و B2C می توانند از استراتژی های بازاریابی دیجیتال استفاده کنند

بازاریابی دیجیتال نقش مهمی در استراتژی بازاریابی هر شرکت ایفا می کند. در واقع، بیشتر شرکت‌ها برای تبلیغ برند و همچنین کسب‌وکارشان تنها به استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال متکی هستند.

دو نوع بسیار عمده شرکت – B2B و B2C (کسب و کار به تجارت و تجارت به مشتری) – از بازاریابی دیجیتال به روش های بسیار متفاوتی استفاده می کنند.

بسته به مدل کسب و کار شما و مخاطبان بالقوه شما، بازاریابی دیجیتال شما می تواند غیررسمی، قدیمی یا فقط بی اثر باشد.

تفاوت های عمده بین B2B و B2C

این روزها بازاریابی B2B و B2C تا حدودی شبیه به هم هستند. در حالی که روش های بازاریابی سنتی برای شرکت های B2B و B2C متفاوت بود، رسانه های اجتماعی و اینترنت این شکاف را پر کرده اند.

به لطف کانال هایی مانند رسانه های اجتماعی، شرکت ها اکنون می توانند برای شرکت ها و مشتریان به طور یکسان با یک پلت فرم و استراتژی های یکسان تبلیغ کنند.

تفاوت بین این استراتژی‌ها در نحوه استفاده شرکت از آن‌ها و نوع محتوایی است که باید به آن‌ها بپردازید.

مخاطبان

بزرگترین تفاوت بین این دو نوع کسب و کار، مخاطبان هدف آنهاست. این اولین چیزی است که باید هنگام اجرای استراتژی بازاریابی در نظر بگیرید.

مشتریان در کسب و کارهای B2B شامل صاحبان و مدیران کسب و کار هستند. به عبارت دیگر، افرادی که در مورد صنعتی که شما در آن فعالیت می کنید اطلاعات زیادی دارند.

شرکت ها باید مطمئن شوند که محتوای آنها با این حرفه ای ها صحبت نمی کند و در عوض با آنها صحبت می کند.

از سوی دیگر، شرکت‌های B2C با مشتریانی سروکار دارند که اطلاعات زیادی از بازار دارند اما پیچیدگی‌های بازار مذکور را نمی‌دانند

شرکت‌ها می‌توانند به روشی آموزنده برای آنها بازاریابی کنند، که به آنها کمک می‌کند تصمیم‌های آگاهانه‌تری بگیرند.

یکی دیگر از تمایزهای بزرگ بین مشتریان B2B و B2C این است که یکی به دنبال محصول یا خدماتی است که دارای کاربرد فراوان باشد، در حالی که دیگری به دنبال بهترین ارزش است.

مشتریان B2C اغلب به دنبال محصولاتی هستند که بیشترین کاربرد را با قیمت کمتر به آنها بدهد. با این حال، مشتریان B2B به ندرت نگران قیمت یک محصول هستند و بیشتر به عملکرد، تطبیق پذیری و کاربردی بودن آن نگاه می کنند.

پلت فرم و لحن

یکی دیگر از تفاوت های مهم بین شرکت های B2B و B2C، پلتفرم بازاریابی آنها است.

به جرات می توان گفت که رسانه های اجتماعی نقشی حیاتی در استراتژی بازاریابی دیجیتال هر شرکت ایفا می کنند. تفاوت عمده بین این دو در پلتفرمی است که استفاده می کنند و همچنین لحنی که انتخاب می کنند.

شرکت‌های B2C اغلب لحن بسیار دوستانه، دعوت‌کننده و اغلب غیررسمی را برای جذب مخاطبان خود انتخاب می‌کنند.

این لحن همچنین بازتابی از شخصیت برند است، به همین دلیل برای هر تجارت B2C ضروری است.

این شرکت‌ها همچنین از پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، فیس‌بوک، پینترست و حتی اسنپ چت – مجموعه‌های رسانه‌های اجتماعی معمولی و مرتبط – برای تبلیغ برند خود استفاده خواهند کرد.

شرکت های B2B تمایل دارند لحن جدی تری داشته باشند و پیامی بسیار سرراست داشته باشند. این شرکت‌ها از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی بسیار خاصی مانند LinkedIn و AngelList استفاده می‌کنند که همه پلتفرم‌های تجاری هستند.

افرادی که در این سایت ها هستند، طرز فکر تجاری دارند و به شما این امکان را می دهد تا در سطح حرفه ای تری با آنها ارتباط برقرار کنید.

اندازه بازار

اندازه بازار همچنین یک عامل متفاوت عمده در هر دو نوع استراتژی بازاریابی دیجیتال کسب و کار است.

شرکت‌های B2C به طور مؤثری در حال تبلیغ به بازاری عظیم با میلیون‌ها مشتری احتمالی هستند.

از سوی دیگر، شما کسب و کارهای B2B دارید که همیشه به یک دسته خاص از مالکان و مدیران خدمات می دهند.

ارتباط با مشتریان

شرکت‌های B2B و B2C نیز در رابطه‌ای که از طریق بازاریابی با مخاطبان هدف خود ایجاد می‌کنند بسیار متفاوت هستند.

به عبارت دیگر، این دو نوع مختلف کسب و کار اهداف تجاری بسیار متفاوتی دارند.

شرکت های B2C بیشتر نگران ایجاد وفاداری به برند و افزایش درآمد هستند.

شرکت های B2B معیار بسیار مشخص تری دارند که اولویت بیشتری نسبت به افزایش درآمد دارد.

اگرچه این بدان معنا نیست که افزایش درآمد یکی از اولویت های آنها نیست، آنها بیشتر بر ایجاد روابط طولانی مدت با مشتریان خود متمرکز هستند.

نتیجه

این راهنما به آنچه بازاریابی دیجیتال است و همچنین هر چیزی که حول آن می چرخد، می پردازد.

با کمک این محتوا، اکنون می توانید بازاریابی دیجیتال را بهتر در استراتژی تبلیغاتی خود پیاده سازی کنید و از حداکثر پتانسیل آن استفاده کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *